|
اشک مهتاب
باز چکید بر دامن شب،
اشک مهتاب غرق احساس
شانه کردند موی شب را،
ساقه های پیچک و یـاس
هدیه شد عطر خوش یاس،
بر تن و لبهای مهتـــاب
باز نشست بر جعد مویش،
تاجی با تزئین المــــاس
عطر یاس و اشک مهتاب
تاجی از الماس رخشـان
باز یک بزم شبانه
با شکو ه وشور و وسـواس
بزم ماه بود و ستاره،
ناله ی ابر بهــاره
مرغ شب میخواند ذکرِ
من شر وسواس خنـاس
شاعر : مریم پژومان
نظرات شما عزیزان:
|
|